Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرارو- اسلاوی ژیژک، فیلسوف فرهنگی؛ ایلان ماسک در تاریخ ۲۹ ژانویه اعلام کرد که اولین بیمار انسانی ایمپلنتی از نورالینک را دریافت کرده است. نورالینک یک استارت آپ تراشه مغزی است که توسط ماسک در سال ۲۰۱۶ تاسیس شد. آن چه آن استارت آپ ساخته دستگاهی به اندازه یک سکه است که از طریق جراحی در جمجمه کاشته می‌شود و با سیم‌های بسیار نازک وارد مغز شده و یک رابط مغز - رایانه ایجاد می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این دیسک فعالیت مغز را ثبت کرده و آن را از طریق یک اتصال بلوتوث مشترک به دستگاهی مانند گوشی تلفن همراه هوشمند ارسال می‌کند. سازمان غذا و داروی ایالات متحده سال گذشته آن شرکت را مجاز به انجام آزمایش ایمپلنت بر روی انسان ساخت و صمیم خود را بر این اساس توجیه کرد که آن فناوری ممکن است بتواند به بیماران در غلبه بر فلج و سایر شرایط عصبی کمک کند.

به گزارش فرارو به نقل از نیواستیتسمن، با این وجود، در رابطه با رابط‌های کاشتنی مغز – رایانه و تغییرات اساسی در شیوه زندگی مان وجود آن‌ها دلالت بر این دارد که چیز‌های بیش تری در معرض خطر قرار دارند.

ایده اصلی رابط مغز - رایانه (BCI) مسیر ارتباطی مستقیم است ابتدا بین یک مغز سیمی و یک دستگاه خارجی مانند رایانه و سپس بین خود مغز‌ها یا رابط مغز به مغز و نوعی از توسعه ارتباطات از کلام گفتاری است که در آن لایه‌های مختلف میانجی گری بین طرفین از جمله نوشتار، تلفن و اینترنت دور زده می‌شوند.

چشم انداز یک پیوند مستقیم که این لایه‌های اضافی را دور می‌زند نه تنها بر اساس سرعت بیش‌تر بلکه مبتنی بر دقت است: وقتی به چیزی فکر می‌کنم مجبور نیستم فکر خود را به نشانه‌های زبانی ترجمه کنم که به طرز وحشیانه‌ای معنا را ساده می‌کند بلکه شریک زندگی من به طور مستقیم آن چه را که من به آن فکر می‌کنم درک می‌کند. همان طور که ماسک در سال ۲۰۱۷ میلادی اندکی پس از تاسیس نورالینک بیان کرد: "در آن صورت اگر بخواهم مفهومی را به شما منتقل کنم اساسا درگیر تله پاتی توافقی می‌شویم. شما دیگر نیازی به بیان شفاهی نخواهید داشت مگر آن که بخواهید کمی ذوق به مکالمه یا چیزی را اضافه کنید. این در حالیست که تصور مکالمه در چنین سطحی دشوار است". این ایده را به حوزه رابطه جنسی تعمیم دهید.

برای مثال، شما خواهید توانست یک تجربه  را در فضای ابری ذخیره کنید تا بعدا دوباره از آن لذت ببرید یا اگر خیلی اهل حفظ حریم خصوصی نیستید می‌توانید آن را برای یک دوست ارسال کنید تا او نیز تجربه کند!

حتی اگر امکان پذیری تجارب مشترک را تایید کنیم مجموعه پرسش‌هایی مطرح می‌شوند.

اولین مورد به نقش زبان در شکل گیری افکار و "زندگی درونی" ما مربوط می‌شود. ماسک فرض می‌کند که افکار ما مستقل از بیان آن‌ها از طریق زبان در ذهن ما حضور دارند به طوری که اگر من به طور مستقیم مغز خود را به مغز دیگری متصل کنم فرد دیگر افکار مرا به طور مستقیم با تمام ظرافت آن و نه به شکلی ناشیانه تجربه می‌کند و در این میان گویی تحریف یا ساده سازی زبانی رخ نخواهد داد.

با این وجود، واقعیت آن است که محتوای واقعی یک فکر صرفا از طریق بیان زبانی آن به فعلیت می‌رسد و پیش از آن بیان اساسا چیزی نیست و صرفا یک قصد درونی آشفته محسوب می‌شود. من صرفا با بیان موثر آن چیزی که می‌خواستم بگویم یاد می‌گیرم. ما با کلمات فکر می‌کنیم: حتی زمانی که رویداد‌ها و فرآیند‌ها را می‌بینیم و تجربه می‌کنیم درک آن‌ها از قبل از طریق شبکه نمادین ما ساخته شده است. برای مثال، زمانی که یک اسلحه را در مقابل خود می‌بینم تمام معانی مرتبط با آن به طور نمادین بیش از حد تعیین می‌شود من یک تفنگ را درک می‌کنم، اما این ادراک با کلمه "تفنگ" که در آن طنین انداز می‌شود چرخش خاص خود را نشان می‌دهد و کلمات همیشه به مفاهیم جهانی اشاره می‌کنند.

در اینجا تناقض تعین بیش از حد نمادین وجود دارد: هنگامی که من یک تفنگ واقعی را در مقابل خود می‌بینم کلمه "تفنگ" بافت غنی معنایی مرتبط با یک تفنگ را بیدار می‌کند.

با این وجود، آن چه رابط مغز و رایانه (BCI) وعده می‌دهد نه تنها لغو زبان بلکه از بین بردن تمایلات جنسی انسان است. اولین خط دفاعی ماسک این است که در نسخه خود از رابط مغز و رایانه فرد به طور کامل در جریان افکار دیگران غوطه ور نیست: آن‌ها حداقل فاصله را از این جریان حفظ می‌کنند به طوری که برای این که به ماشین (یا از طریق آن فرد دیگری) اجازه ثبت و یا به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات شما داده شود باید به طور فعال با آن موافقت کنید.

ماسک در سال ۲۰۱۷ میلادی گفته بود: "مردم نمی‌توانند افکار شما را بخوانند شما باید بخواهید که آنان بتوانند افکار شما را بخوانند در غیر این صورت قادر به این کار نخواهند بود. درست مثل این که اگر نخواهی دهان ات حرف بزند حرف نمی‌زند".

ماسک از کجا می‌داند که فرد این فاصله حداقلی را حفظ می‌کند؟ به یاد داشته باشید که رابط مغز - رایانه کارکردی عینی دارد: مغز از طریق سیمی به ماشینی متصل است که به طور دقیق افکارمان را نمی‌خواند بلکه فرآیند‌های مغز ما را که همبستگی عصبی افکار ما هستند انجام می‌دهد. در نتیجه، از آنجایی که فکر می‌کنم از فرآیند‌های عصبی در مغزم آگاه نیستم چگونه باید بفهمم که متصل شده ام یا نه؟

آیا خیلی منطقی‌تر نیست که حدس بزنیم که وقتی به رابط مغز - رایانه وصل می‌شوم حتی متوجه نمی‌شوم که زندگی درونی من برای دیگران آشکار شده است یا خیر؟ آیا حتی متوجه نمی‌شوم که زندگی درونی من برای دیگران به عنوان وسیله‌ای ایده آل برای کنترل سیاسی زندگی درونی افراد عمل خواهد کرد؟ اکثر کسانی که که از نورالینک دفاع می‌کنند بر فردیت تجربه تمرکز می‌کنند. با این وجود، گزاره مخالف این نظر نیز وجود دارد: اگر فردیت خود را در تجربه حفظ کنم، اما ندانم که آیا تحت کنترل و هدایت دیگری هستم یا خیر چه خواهد شد؟

شاید غم انگیزترین جنبه نورالینک فرصت طلبی بدبینانه آن باشد که این استدلال را مطرح می‌کند: انسان‌ها با شکل بالاتری از هوش متولد شدند که اگر قدرت خود را بکار بندد ما را به سطح گوریل‌های باغ وحش تقلیل خواهد داد. تنها راه اجتناب از این سرنوشت آن است که به برنده بپیوندیم، انسانیت خود را پشت سر بگذاریم و خود را در تکینگی* (Singularity) غرق کنیم.

این وضعیت ما را دوباره به پرسش درباره قدرت باز می‌گرداند: کدام سازوکار نظارتی تصمیم می‌گیرد که من تجربیات خود را به دیگران به اشتراک بگذارم و چه کسی این سازوکار را کنترل خواهد کرد؟ در این میان از یک موضوع می‌توان اطمینان خاطر داشت: باید این ایده که می‌توانم کنترل قطع و وصل ارتباط مغزم را داشته باشم به عنوان یک آرمان شهر کنار بذارم. هم چنین، باید به طور کامل پذیرفت که یک پیوند فراگیر گسترده بین اذهانی نمی‌تواند در سطح تجربه ذهنی رخ دهد بلکه صرفا در سطحی عینی به عنوان شبکه پیچیده‌ای از ماشین‌ها که حالات ذهنی مرا می‌خوانند صورت خواهد گرفت. در واقع، یک تجربه جمعی گسترده و همزمان که یک افسانه خطرناک به نظر می‌رسد.

به علاوه، از آنجایی که مغزمان بدون آن که ما حتی از آن آگاه باشیم، سیم کشی می‌شود سبب خواهد شد این یک انتخاب اجباری باشد: ما نمی‌توانیم با آن همراهی نکنیم هیچ راه خروجی امکان پذیر نخواهد بود. پس چه خواهد شد؟ قطعا این آن چیزی نیست که طرفداران تکینگی انتظار دارند.

*سینگولاریتی یا تکینگی به زبان ساده یک زمان است. زمانی که ما دیگر قادر به پیشگویی روند دنیا نخواهیم بود زمانی که هوش ماشین از هوش انسان پیشی خواهد گرفت.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل زندگی درونی رابط مغز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۱۴۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هوش مصنوعی می‌تواند آینده تحصیلی شما را پیش‌بینی کند

آیا چیزی به سادگی یک اپلیکیشن کالج می‌تواند معدل چهار سال بعد دانشجو را پیش‌بینی کند؟ استفاده از گذشته یک فرد برای پیش‌بینی آینده‌اش، طرح هیجان‌انگیز «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» در مجموعه مارول بود و اکنون، در دنیای واقعی، دانشمندان می‌گویند که هوش مصنوعی می‌تواند نحوه مقاله نوشتن یک فرد را بررسی کند تا پیش‌بینی کند که سال‌ها بعد حرفه دانشگاهی او چگونه خواهد بود.

به گزارش ایسنا، محققان جونا برگر(Jonah Berger) و اولیویه توبیا(Olivier Toubia) توضیح می‌دهند که نحوه بیان افکار و ایده‌هایتان می‌تواند نمرات نهایی شما را در مدرسه نشان دهد. پژوهشگران دریافتند دانشجویانی که بین مفاهیم یا ایده‌های بسیار متفاوت در مقاله‌های خود ارتباط برقرار می‌کنند، بعدها در دانشگاه نمرات بالاتری کسب می‌کنند. این موضوع در مورد استفاده از کلمات خاص صادق نبود، بلکه در مورد چگونگی ساختار بخشیدن به افکار و ترکیب ایده‌های مختلف با یکدیگر بود.

به نقل از اس‌اف، تصور کنید هر ایده یا مفهوم مانند یک شهر روی نقشه است. مقاله‌های برخی از دانشجویان در یک محله کوچک باقی می‌ماند و فقط از «شهرها» یا مفاهیم مرتبط با آن دیدن می‌کردند. با این حال، دانشجویانی که به موفقیت‌های بالایی دست یافتند، در سراسر نقشه سفر کردند، از شهرهای دوردست زیادی بازدید کردند و این ایده‌های مرتبط با هم را در مقالات خود با هم ترکیب کردند.

برگر و توبیا این گستره را یک «حجم معنایی» بزرگ نامیدند که درست مانند کاوش در یک منطقه جغرافیایی وسیع است. آن دسته از دانشجویانی که مقاله‌هایی در زمینه‌های فکری بیشتری داشتند، در نهایت به معدل دانشگاهی بهتری دست یافتند.

این مطالعه با کمک هوش مصنوعی نشان داد که فقط مسئله وسعت مفهومی مطرح نیست. محققان همچنین به «سرعت معنایی» نگاه کردند که در آن نویسندگان در حین نوشتن مقالات خود چقدر راحت بین ایده‌های مختلف حرکت می‌کنند. دانشجویان برتر به طور تصادفی بین مطالب کاملا نامرتبط پرش نمی‌کردند. در عوض، آن‌ها به‌طور مناسبی یک مسیر منطقی را در پیش می‌گرفتند و قبل از جست‌وجو در جاهای دیگر، به طور منسجم بین خوشه‌های مجاور ایده اصلی حرکت می‌کردند.

این مانند یک سفر جاده‌ای بود که یک مسیر کارآمد بین شهرها برای آن برنامه‌ریزی شده و به طور نامنظم در سراسر نقشه منتقل نمی‌شود. گفته می‌شود که این کاوش یکپارچه و ساختار یافته از مفاهیم مختلف، مهارت‌های تفکر خلاق را در کنار توانایی‌های استدلال تحلیلی قوی نشان می‌دهد.

بدیهی است که برگر و توبیا یک توپ کریستالی از هوش مصنوعی نساختند که ابرقهرمانان آینده را شکار کند، اما این برنامه جدید به بسیاری از اطلاعات مشابه نگاهی می‌اندازد.

این برنامه هوش مصنوعی همچنین بر نمره اس‌ای‌تی(SAT) یک فرد، تحصیلات والدین، جنسیت، قومیت، رشته دانشگاهی، موضوعات مقاله و طول مقاله برای پیش‌بینی اینکه دانشجو به کجا خواهد رفت، نگاه می‌کند. با این حال، این مطالعه نشان داده که این عوامل آنقدر که فکر می‌کنید در نتیجه نهایی نقشی ندارند.

هوش مصنوعی توانست به طور خودکار «جغرافیای معنایی» مقالات را با استفاده از پردازش زبان طبیعی پیشرفته تجزیه و تحلیل کند. تنها با مدل‌سازی مفاهیم پوشش‌دهی شده و مسیرهای طی شده در فضای ایده، هوش مصنوعی می‌تواند پیش‌بینی کند که کدام دانشجو در سال‌های آینده نمرات بالاتری کسب خواهد کرد و این روش حتی بهتر از نگاه کردن به مواردی مانند نمرات آزمون یا سطح درآمد خانواده است.

بنابراین، برنامه‌های هوش مصنوعی آینده به جای آزمون‌های چند گزینه‌ای، می‌توانند از این امضاهای مفهومی در نوشته‌های ما به عنوان روشی خنثی برای شناسایی استعدادهای فکری خام استفاده کنند.

اما همه این دستاوردها چه معنایی برای آینده آموزش عالی دارد؟ برای پاسخ به این سوال، جامعه ابتدا باید به این سوال پاسخ دهد: آیا مسئولین باید بر اساس پیش‌بینی‌های یک برنامه رایانه‌ای تصمیم بگیرند؟

نویسندگان مطالعه پیشنهاد می‌کنند که دانشگاه‌ها به‌جای تکیه بر قضاوت‌های ذهنی انسان درباره مقالات، می‌توانند به زودی سیستم‌های هوش مصنوعی پیشرفته را برای ارزیابی عینی قدرت استدلال و پتانسیل خلاق متقاضیان، صرفا بر اساس نحوه رشته‌بندی کلمات در جملات، به کار گیرند. این می‌تواند فرصت‌هایی را برای شناسایی دانشجوهای با استعداد که توانایی‌هایشان ممکن است توسط معیارهای سنتی مانند آزمون‌های استاندارد نادیده گرفته شده باشد، فراهم کند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • هوش مصنوعی می‌تواند آینده تحصیلی شما را پیش بینی کند
  • هوش مصنوعی می‌تواند آینده تحصیلی شما را پیش‌بینی کند
  • دانشمندان حلقه رابط برنامه غذایی و ابتلا به سرطان را کشف کردند
  • سیاست‌های صنعتی در برزیل و توصیه‌هایی برای ایران
  • عوارض خطرناک قلیان اکسیژن؛ از آسیب مغزی تا سرخوشی
  • معین وزارت اقتصاد طالبان: در دوران جمهوریت «فساد» به فرهنگ تبدیل شده بود/ به عنوان فردی «شیعه» با صلاحیت کامل در ساختار امارت اسلامی مشغول هستم
  • اتکا به صنایع منبع محور، عامل کاهش تاب آوری در مقابل شوک‌های خارجی
  • عوارض خطرناک گاز خنده قلیان اکسیژن؛ از آسیب مغزی تا سرخوشی
  • ایلان ماسک: آمریکا در حال انقراض! کاهش نرخ زاد و ولد خطرناک‌تر از گرمایش جهانی است
  • «هلال» و دنیایی که از خرده فرهنگ می‌سازد